برخی چیزها در زندگی
به هیچ جا نمی رسند
یکیش همیــن دســت های کلافــه ام
که هیـچ گاه به دست هایت نمی رسند
بانوهرک عشقت رابااندامت سنجید
اندامهای دیگران هم عاشقش میکند
کسی ک لیاقت قلب عاشقت راداشته باشد
صداقت عشقت راباچرتکه لذت نمیسنجد
سالها رفت و هنوز؟
یک نفر نیست بپرسد از من،
که تو از پنجره عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری،
همه جا می نگری،
گاه با ماه سخن می گویی،
گاه با رهگذران،
خبر گمشده ای می جویی،
راستی گمشده ات کیست؟کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست؟
یا خدایی است که از روز ازل پنهان است؟
بارها آمد و رفت،
بارها انسان شد،
و بشر هیچ ندانست که بود،
خود او هم به یقین آگه نیست،
چون نمی داند کیست،
چون ندانست کجاست ،چون ندارد خبر از خود که خداست.
دلگیـرم از ایــن قابهـای مضحک بــی روح. . .
لبخندهـای خـشک. . .
احوال پـرسـی هـای معمـولـی. . .
چشــمان من. . .
تصـویـری از جـنس نـگاه تو می خواهـد . . .!
عاشق نشو ای دل با تنهایی سر کن
حالم رو میبینی حرفامو باور کن
عاشق نشو ای دل عاشق شدن درده
میسوزی میمیری این دنیا نامرده
[ بازدید : 505 ] [ امتیاز : 2 ] [ نظر شما : ]